stubborn love [14]
..............کوک.................
وقتی رسیدم به ماشین سریع بخاریو روشن کردم که گرممون بشه
الیا از سرد دستاش قرمز شده بود
یه پالتو از قبل تو ماشین گذاشته بودم برداشتم انداختم جونش
برای اینکه زودتر گرممون بشه ماشینو روشن کردم تا به کافی شاپ برم یه چیزی بگیرم
...۲۰ مین بعد
از ماشین پیاده شدمو رفتم دوتا هات چاکلت گرفتمو برگشتم تو ماشین
ولی خوابش برده بود
.......الیا.........
داشتم از تو ماشین بیرونو نگاه میکردم
^برف امسال خیلی سنگینه هنوز ۲ ساعت نشده خیابونو برف گرفته
*اره
لیا من میرم یه چیزی بگیرم میام باشه؟
^باشه
کوک از ماشین رفت بیرون
همینجوری که داشتم به بارش برف نگاه میکردم خوابم برد
وقتی بیدار شدم رو تختم تو خونه بودم
^کی خوابم برد! ایشش سرم چقدر درد میکنه
هعععع نکنه کلا خوابم برد نتونستم بیدار شم برم پیش کوک نگو که کلش خواب بود یا عیسی مسیح (از تخت بلند شد)
(تق تق تق )
*الیا!
(باز شدن در)
الیا بیدار شدی؟
^(خدارو شکر خواب نبود)
*چیزی شده چرا اینجوری نگام میکنی؟
^مگه چطوری نگاه میکنم
راستی من کی خوابم برد ؟
*خوب من وقتی که از کافیشاپ برگشتم دیدم خوابی
برای همین آوردمت خونه
و برادرات اصرار کردن که بمونم من نتونستم نه بگم
^باهات که کاری نکردن؟
*اگه خودمو معرفی نمیکردم حتما یه بلایی سرم میومد
(کوک دست الیا رو گرفت)
*هنوز دستات سرده میرم یه لیوان شیر برات بیارم
^ کوک نمیخواد من خیلی سردم نیست
*نگاه کن اخه دستات یخه بعد میگی سردم نیست! اصلا پاشو بیا پایین ، اونجا گرمتره نسبت به اتاق خودت پاشو زود باش
^اصلا نخواستم همون شیرو برام بیار
* هیی من ازت بزرگترم به من دستور میدی؟
^اره
*پا نمیشی دیگه نه؟
^بله
*مطمئنی؟ حرف آخرته؟
^اهوم
*باشه
(بغل برآید استایل)
خودم میبرمت
فالو و کامنت پلیززز
#Bts
#army
وقتی رسیدم به ماشین سریع بخاریو روشن کردم که گرممون بشه
الیا از سرد دستاش قرمز شده بود
یه پالتو از قبل تو ماشین گذاشته بودم برداشتم انداختم جونش
برای اینکه زودتر گرممون بشه ماشینو روشن کردم تا به کافی شاپ برم یه چیزی بگیرم
...۲۰ مین بعد
از ماشین پیاده شدمو رفتم دوتا هات چاکلت گرفتمو برگشتم تو ماشین
ولی خوابش برده بود
.......الیا.........
داشتم از تو ماشین بیرونو نگاه میکردم
^برف امسال خیلی سنگینه هنوز ۲ ساعت نشده خیابونو برف گرفته
*اره
لیا من میرم یه چیزی بگیرم میام باشه؟
^باشه
کوک از ماشین رفت بیرون
همینجوری که داشتم به بارش برف نگاه میکردم خوابم برد
وقتی بیدار شدم رو تختم تو خونه بودم
^کی خوابم برد! ایشش سرم چقدر درد میکنه
هعععع نکنه کلا خوابم برد نتونستم بیدار شم برم پیش کوک نگو که کلش خواب بود یا عیسی مسیح (از تخت بلند شد)
(تق تق تق )
*الیا!
(باز شدن در)
الیا بیدار شدی؟
^(خدارو شکر خواب نبود)
*چیزی شده چرا اینجوری نگام میکنی؟
^مگه چطوری نگاه میکنم
راستی من کی خوابم برد ؟
*خوب من وقتی که از کافیشاپ برگشتم دیدم خوابی
برای همین آوردمت خونه
و برادرات اصرار کردن که بمونم من نتونستم نه بگم
^باهات که کاری نکردن؟
*اگه خودمو معرفی نمیکردم حتما یه بلایی سرم میومد
(کوک دست الیا رو گرفت)
*هنوز دستات سرده میرم یه لیوان شیر برات بیارم
^ کوک نمیخواد من خیلی سردم نیست
*نگاه کن اخه دستات یخه بعد میگی سردم نیست! اصلا پاشو بیا پایین ، اونجا گرمتره نسبت به اتاق خودت پاشو زود باش
^اصلا نخواستم همون شیرو برام بیار
* هیی من ازت بزرگترم به من دستور میدی؟
^اره
*پا نمیشی دیگه نه؟
^بله
*مطمئنی؟ حرف آخرته؟
^اهوم
*باشه
(بغل برآید استایل)
خودم میبرمت
فالو و کامنت پلیززز
#Bts
#army
۲.۳k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.